thruster

تلفظ آنلاین

thruster /ˈθrʌstə $ -ər/ noun [countable]

thrust :
پرناب کردن، ضربه، فشار محوری، بار محوری، رانش، حمله کردن، حمله، ضربت، فرو کردن، انداختن، پرتاب کردن، چپاندن، سوراخ کردن، رخنه کردن در، به زور بازکردن، فشار موتور، نیروی پرتاب، زور، فشار، فشار دادن به اسکیت برای سر خوردن، راست کردن بازو (شمشیربازی)، مهندسی: ضربه، معماری: پیشرانه، ورزش: فشار دادن به اسکیت برای سر خوردن راست کردن بازو، علوم هوایی: پیشرانه، نظامی: تک آزمایشی
thrust (to) :
معماری: سوراخ کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
thruster /ˈθrʌstə $ -ər/ noun [countable] technical
a small engine on a spacecraft that controls its height and direction by pushing out gas

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.