دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی titular )

titular

tit‧u‧lar /ˈtɪtʃələ, ˈtɪtʃʊlə $ -ər/ adjective [only before noun]

لقبی، ناشی از لقب رسمی، افتخاری، لقب دار، صاحب لقب، متصدی، دارای عنوانی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

Synonyms & Related Words

titular
[adjective]
Synonyms: nominal, formal, so-called

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

tit‧u‧lar /ˈtɪtʃələ, ˈtɪtʃʊlə $ -ər/ adjective [only before noun]
[Date: 1500-1600; Language: Latin; Origin: titulus; ⇒ title]
titular head/leader/monarch etc someone who is the official leader or ruler of a country but who does not have real power or authority

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲