دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی transmissive )

transmissive

transmissive adjective. [tranz'mɪsɪv, trɑ:nz-, -ns-]

فرا فرست پذیر، انتقال دهنده، فرستنده، قابل انتقال، انتقال یافته

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» transmissive
» transmissivity
» transmit
» transmittable
» transmittal

English Dictionary

transmissive adjective. [tranz'mɪsɪv, trɑ:nz-, -ns-] M17.
[from TRANSMIT verb after permit, permissive, etc.]
Of or pertaining to transmission; that transmits something. Also, that is or can be transmitted, transmissible.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲