transporting

تلفظ آنلاین

/træns'pɔ:tıŋ/

transport :
حمل و نقل
نقل و انتقال، ترابری کردن، بردن، حمل کردن، نقل وانتقال دادن، نفی بلد کردن، از خود بی خود شدن، از جا در رفتن، بارکش، حمل ونقل، وسیله نقلیه، ترابری، حامل، مهندسی: انتقال دادن، حقوقی: حمل و نقل، زیست شناسی: ترابری، بازرگانی: بارکشی، نظامی: حمل و نقل کردن، حمل کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
transporting
[noun]
Synonyms: transportation, carriage, carrying, conveyance, transit, transport

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.