دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی tufting )

tufting

tufting noun. ['tʌftɪŋ]

دسته، منگوله، ریشه پارچه، ته ریش، ریش بزی، کلاله، طره دار یا پرزدارکردن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» tufting
» tufty
» tug
» tug at heartstrings
» tug at the oar

English Dictionary

tufting noun. ['tʌftɪŋ] M16.
[from TUFT verb + -ING¹.]
1. The action of TUFT verb. M16.

2. Tufts collectively; a mass of tufts. L18.

3. The process or result of using tufts in the making of carpets etc. M20.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲