دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی unbuckled )

unbuckled

تلفظ آنلاین

unbuckled adjective. [ʌn'bʌk(ǝ)ld]

unbuckle :

استراحت کردن، سگک یا چفت و بست را باز کردن، اسودن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» unbuckled
» unbuild
» unbuilded
» unbundled
» unburden

English Dictionary

unbuckled adjective. [ʌn'bʌk(ǝ)ld] L15.
[from UN-¹ + buckled pa. pple of BUCKLE verb. Cf. UNBUCKLE.]
Not buckled; with the buckle not fastened.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲