دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی unseated )

unseated

تلفظ آنلاین

unseated adjective. [ʌn'si:tɪd]

unseat :

سرنگون کردن (از تخت یا کرسی)، محروم کردن نماینده از کرسی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» unseated
» unseaworthy
» unsecured
» unsecured creditor
» unseeded

English Dictionary

unseated adjective. [ʌn'si:tɪd] M17.
[from UN-¹ + seated pa. pple of SEAT verb.]
1. Of land: unsettled, unoccupied. US. M17-L19.

2. Not seated; not provided with a seat. L18.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲