دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی unsex )

unsex

تلفظ آنلاین

unsex verb trans. [ʌn'sɛks]

از خواص جنسی محروم کردن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» unsex
» unsexed
» unsexual
» unshackle
» unshackled

Synonyms & Related Words

unsex
[verb]
Synonyms: sterilize, alter, castrate, change, desexualize, fix, geld, mutilate, neuter

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

unsex verb trans. [ʌn'sɛks] E17.
[from UN-² + SEX noun.]
Deprive of gender, sexuality, or the typical qualities of one or other sex.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲