دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی viscounty )

viscounty

تلفظ آنلاین

viscounty noun. ['vʌɪkaʊnti]

مقام ویکنت، قلمرو ویکنت

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» viscounty
» viscous
» viscous flow
» viscous force
» viscous hysteresis

English Dictionary

viscounty noun. ['vʌɪkaʊnti] LME.
[from VISCOUNT + -Y⁵.]
1. Hist. The office or jurisdiction of a viscount; the district under a viscount's authority. LME.

2. = VISCOUNTCY. M19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲