warded

تلفظ آنلاین

/'wɔ:dıd/

ward :
بخش (در بیمارستان)
اتاق جدا (در بیمارستان یا زندان یا کارخانه)، حیاط، اتاق عمومی بیماران بستری، نگهداری کردن، توجه کردن، حقوقی: ناحیه، صغیری که تحت قیومت باشد، محجور، تولیت، مولی علیه، روانشناسی: بخش، نظامی: محوطه زندان، نگهبان، سلول زندان، محوطه، حفاظت بخش
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
ward·ed (wôrdĭd)
adj.
Having notches or ridges. Used of a key or lock.

[TahlilGaran] American Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.