warding

تلفظ آنلاین

warding noun. ['wɔ:dɪŋ]

ward :
بخش (در بیمارستان)
اتاق جدا (در بیمارستان یا زندان یا کارخانه)، حیاط، اتاق عمومی بیماران بستری، نگهداری کردن، توجه کردن، حقوقی: ناحیه، صغیری که تحت قیومت باشد، محجور، تولیت، مولی علیه، روانشناسی: بخش، نظامی: محوطه زندان، نگهبان، سلول زندان، محوطه، حفاظت بخش
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
warding noun. ['wɔ:dɪŋ] ME.
[from WARD verb + -ING1.]
1. The action of guarding a place etc.; an instance of this. Orig. also, a body of guards or watchmen. ME.

2. Imprisonment. Scot. L15.

3. Guardianship, keeping. rare. M16.

4. The creation of wards in locks and on keys. Esp. in warding-file. M19.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.