دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی warrantee )

warrantee

تلفظ آنلاین

warrantee noun. [wɒr(ǝ)n'ti:]

(حقوقی). متعهدله، مضمون له، حقوقی: متعهد له

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» warrantee
» warranter
» warrantor
» warranty
» warren

English Dictionary

warrantee noun. [wɒr(ǝ)n'ti:] M17.
[formed as WARRANTABLE + -EE¹.]
1. A person who gives a guarantee; a warranty. M17.

2. Law. A person to whom a warranty is given. E18.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲