دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی whip stitch )

whip stitch

whip-stitch verb & noun. ['wɪpstɪtʃ]

در مرز زمین شخم زدن، دارای مرز کردن، خیاط، اهل بخیه، مکث کوتاه، یک دقیقه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» whip stitch
» whip through
» whip up
» whipcord
» whiplash

English Dictionary

whip-stitch verb & noun. ['wɪpstɪtʃ] L16.
[from WHIP verb, noun + STITCH verb¹.]
A. verb trans. Sew with overcast stitches. L16.
b. noun. An overcast stitch; overcast sewing. M17.
at every whip-stitch, every whip-stitch dial. & US at frequent intervals, at every opportunity.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲