whiskers

whiskers /ˈwɪs.kəz/ $ /-kɚz/

whisker :
(whiskery) موی اطراف گونه و چانه، شارب، ریش، ماهوت پاک کن، جاروب کوچک، طره، مودار، مهندسی: سوزن بلور، علوم هوایی: کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت آن به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
whiskers
[noun plural]
Synonyms: beard, beaver

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

whiskers /ˈwɪs.kəz/ US /-kɚz/
plural noun OLD-FASHIONED OR HUMOROUS
the hair growing on a man's face, especially the sides and/or the lower part

whiskered /ˈwɪs.kəd/ US /-kɚd/
adjective OLD-FASHIONED
having whiskers

[TahlilGaran] Advanced Learner's Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.