دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی whity )

whity

تلفظ آنلاین

whity adjective. ['wʌɪti] Also whitey.

(whitey) مایل به سفید، نسبتا سفید، سفید پوست

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» whity
» whiz
» whiz bang
» whiz kid
» whizz

English Dictionary

whity adjective. ['wʌɪti] Also whitey. L16.
[from WHITE adjective + -Y¹. See also WHITEY noun.]
Whitish; rather white. Freq. in comb.
whity-brown adjective & noun (paper) of a pale brown colour.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲