withheld

/wıθ'held/

Irregular Forms: ⇒ {withhold}

withhold :
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای آتش، ممانعت، دریغ داشتن، مضایقه داشتن، خودداری کردن، منع کردن، نگاهداشتن، نظامی: مانع شدن
دریغ داشتن، مضایقه کردن، بازداشتن، خودداری کردن از
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.