خودآموز تاچ استون - سطح 2خودآموز تاچ استون - سطح 2 (خلاصه درسها)
درس هفتم:
Going away
بیان هدف و نتیجه :

برای بیان هدف ،‌ منظور و نتیجه انجام کار می توان از کلمات because , in order that و ... استفاده نمود. مثال:

I scrolled down the page because I wanted to read the text.
من نوار اسکرول صفحه را پایین آوردم چون خواستم متن را بخوانم

I clicked on that icon in order that I wanted to save the file.
من روی آن آیکون کلیلک نمودم چون خواستم فایل را ذخیره کنم

گاهی از مصدر افعال (to به همراه حالت اولیه فعل) برای بیان اهداف و نتیجه کار استفاده می شود. مثال:

I scrolled down to read the text.
من برای خواندن متن، اسکرول صفحه را پایین آوردم

I clicked on that icon to save the file.
من برای ذخیره فایل روی آن آیکون کلیک کردم

توجه : در پاسخ کوتاه به پرسشها نیز می توان از حالت فوق استفاده نمود. مثال:

Why did you click on that icon?
►To save the file.
کاربرد can, must, should, have to :

can به معنی (مجاز بودن) امور در جملات بکار می رود. مثال:

You can take photos in the museum.
شما می توانید در موزه عکس برداری نمایید

You can’t take dogs into restaurants in Britain.
بردن سگ به داخل رستورانهای بریتانیا قدغن است

must به معنی (ضرورت و اجبار) تقریبا مترادف have to در جملات بکار می رود. مثال:

You must have a licence to drive a car.
شما می بایست برای راندن ماشین، گواهینامه داشته باشید

You mustn’t smoke in the classroom.
استعمال دخانیات در کلاس قدغن است

have to و has to (برای سوم شخص مفرد)‌ به معنی (مجبور بودن) و تقریبا مترادف must می باشد. مثال:

I have to do it.
مجبورم که این کار را انجام دهم

She has to wash her hands.
مجبور است که دستهایش را بشوید

توجه: از don’t have to برای بیان مواردی استفاده می شود که انجام آن ضروری نباشد. مثال:

We don’t have to pass a test to ride a bicycle.
لازم نیست برای راندن دوچرخه، آزمون بدهید

should گذشته shall و به مفهوم (بهتر است که ... ) جهت بیان و درخواست نصایح، راهنمایی و پیشنهاد و الزام اخلاقی در جملات بکار می رود. مثال :

I am tired. I should go to bed.
خسته هستم. بهتر است که به تختخواب بروم

My mother is ill. She should not go to work.
مادرم بیمار است. بهتر است که به سرکار نرود

توجه: need to تقریبا مترادف با have to جهت بیان الزام در جملات بکار می رود. همچنین needn’t مترادف don’t have to برای بیان مواردی استفاده می شود که انجام آن ضروری نباشد. مثال:

You have to take the pills three times a day.
You’ll need to show your passport at the hotel.