الکترونیک: تطبیق دهنده، وفق دهنده، اداپتور،
کامپیوتر: رابط،
شیمی: مبدل،
هواپیمایی: مبدل، اداپتر، تطبیق کننده،
علوم نظامی: تبدیل،
الکترونیک: سازوارگر، وفق دهنده، جرح و تعدیل کنندهتطبیق دهنده، وفق دهنده، اداپتور،
کامپیوتر: رابط،
شیمی: مبدل،
هواپیمایی: مبدل، اداپتر، تطبیق کننده،
علوم نظامی: تبدیل،
الکترونیک: سازوارگر، وفق دهنده، جرح و تعدیل کننده
کامپیوتر: آداپتور، مبدل
[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲
a‧dapt‧er ,
adaptor /əˈdæptə $ -ər/
noun [countable] [
Word Family: noun:
adaptability,
adaptation,
adapter,
ADAPTOR;
adjective:
adaptable,
adapted;
verb:
adapt]
an object that you use to connect two different pieces of electrical equipment, or to connect two pieces of equipment to the same power supply
[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲