banded

تلفظ آنلاین

banded /ˈbændəd, ˈbændɪd/ adjective

band :
گروه موسیقی
ارکستر، دسته موسیقی، اتحاد، توافق، روبان، بانداژ، نوار زخم بندی، متحد کردن، دسته کردن، نوار پیچیدن، به صورت نوار در آوردن، با نوار بستن، متحد شدن، اره نواری، شبکه سیم خاردار، نوار مانع، قسمت موزیک، کمربند، بند و زنجیر، تسمه یا بند مخصوص محکم کردن، لولا، مهندسی: باند رادیو، کامپیوتر: نوار، مهندسی: باند، معماری: نواره، حقوقی: متحد شدن، شیمی: نوار، ورزش: باریکه، نظامی: نوار
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
banded /ˈbændəd, ˈbændɪd/ adjective
if an object or animal is banded, it has bands of colour or bands of a material around it:
banded snakes
banded with/in
a heavy door banded with steel

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.