دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی bedraggle )

bedraggle

تلفظ آنلاین

bedraggle verb trans. [bɪ'drag(ǝ)l]

خیس کردن، روی زمین کشیدن و چرک کردن، کثیف کردن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» bedraggle
» bedraggled
» bedrid
» bedridden
» bedrock

English Dictionary

bedraggle verb trans. [bɪ'drag(ǝ)l] E18.
[from BE- 1 + DRAGGLE verb.]
Wet (an article of clothing etc.) so that it hangs limp; make (a person) wet and untidy or dishevelled (chiefly as bedraggled ppl adjective).

[TahlilGaran] English Dictionary ▲