coupling

تلفظ آنلاین

coupling /ˈkʌplɪŋ/ noun [countable]

تزویج، پیوست، اتصال درگیری، چفت کردن، به هم وصل کردن، مفصل (کوپلینگ)، جفت شدگی، جفت ساز، اتصال، جفت کردن، مهندسی: کوپلینگ، کامپیوتر: نوعی رابطه متقابل بین سیستم ها یا خصوصیات یک سیستم، مهندسی: جفتگری، عمران: مفصل، معماری: جفت شدگی، شیمی: جفت شدن، نظامی: اتصالیها
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: جفت شدگی، جفت ساز، نوعی رابطه متقابل بین سیستم ها یا خصوصیات یک سیستم، کامپیوتر: جفت شدن، شیمی: تزویج، پیوست، جفت شدگی، اتصال درگیری، کوپلینگ، مهندسی: اتصال، جفت شدگی، معماری: چفت کردن، به هم وصل کردن، اتصالیها، نظامی: مفصل، کوپلینگ، : عمران: جفتگری، مهندسی: جفت شدگی، جفت ساز، جفت، اتصال، جفت کردنجفت شدگی، جفت ساز، نوعی رابطه متقابل بین سیستم ها یا خصوصیات یک سیستم، کامپیوتر: جفت شدن، شیمی: تزویج، پیوست، جفت شدگی، اتصال درگیری، کوپلینگ، مهندسی: اتصال، جفت شدگی، معماری: چفت کردن، به هم وصل کردن، اتصالیها، نظامی: مفصل، کوپلینگ، : عمران: جفتگری، مهندسی: جفت شدگی، جفت ساز، جفت، اتصال، جفت کردن

[TahlilGaran] Persian Dictionary

coupling
[noun]
Synonyms: joint, connection, joining, junction, juncture, seam, union

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

coupling /ˈkʌplɪŋ/ noun [countable]
[Word Family: noun: couple, coupling; verb: couple]

1. something that connects two things together, especially two vehicles

2. when two things are joined or connected Synonym : combination:
an attractive coupling of two Slavonic Dances

3. formal an act of having sex

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.