generator
gen‧e‧ra‧tor /ˈdʒenəreɪtə $ -ər/ noun [countable]
دینام اتومبیل، زاینده، زایاد، دینام، ژنراتور، مولد برق، علوم مهندسی: دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی، کامپیوتر: مولد، الکترونیک: مولد، عمران: دستگاه مولد برق، معماری: مولد، روانشناسی: مولد، علوم هوایی: مولد، علوم نظامی: موسس
▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼
Advanced Persian Dictionary الکترونیک: مولد،
کامپیوتر: ژنراتور، مولد، مولد برق، دینام اتومبیل، دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی،
علوم مهندسی: ژنراتور، مولد،
هواپیمایی: مولد،
معماری: ژنراتور، مولد برق، دینام، موسس،
علوم نظامی: دستگاه مولد برق،
عمران: مولد،
روانشناسی: مولد،
الکترونیک: مولد، زاینده، زایاد، دینام، ژنراتور، مولد برقمولد،
کامپیوتر: ژنراتور، مولد، مولد برق، دینام اتومبیل، دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی،
علوم مهندسی: ژنراتور، مولد،
هواپیمایی: مولد،
معماری: ژنراتور، مولد برق، دینام، موسس،
علوم نظامی: دستگاه مولد برق،
عمران: مولد،
روانشناسی: مولد،
الکترونیک: مولد، زاینده، زایاد، دینام، ژنراتور، مولد برق
کامپیوتر: تولید کننده
[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲
Synonyms & Related Words generator[noun]Synonyms: father, architect, author, creator, founder, inventor, maker, originator, patriarch, sire
[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲
English Dictionary gen‧e‧ra‧tor /ˈdʒenəreɪtə $ -ər/
noun [countable] [
Word Family: verb:
generate;
noun:
generator;
adverb: generatively;
adjective:
generative]
1. a machine that produces electricity:
an emergency generator2. a company that produces electricity
3. something that produces something else
generator of good generators of income [TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲
Collocations generator noun ADJ. diesel, gas, petrol, steam, wind | electrical, electricity, power VERB + GENERATOR drive, power A water turbine drives the generator. GENERATOR + VERB deliver sth The wind generator delivers 120 watts in a strong breeze. [TahlilGaran] Collocations Dictionary ▲