دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی headmistress )

headmistress

تلفظ آنلاین

head‧mis‧tress /ˌhedˈmɪstrəs, ˌhedˈmɪstrɪs $ ˈhedˌmɪs-/ noun [countable]

مدیره، ریسه، خانم مدیر مدرسه، خانم رئیس

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» headmistress
» headmost
» headphone
» headphones
» headpiece

English Dictionary

head‧mis‧tress /ˌhedˈmɪstrəs, ˌhedˈmɪstrɪs $ ˈhedˌmɪs-/ noun [countable] British English
a female teacher who is in charge of a school Synonym : head teacher, principal American English

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲