دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی impanate )

impanate

impanate adjective. [ɪm'peɪnǝt]

آمیخته بنان، داخل نانی که درشام خداوندبا عشا ربانی میخورند

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» impanate
» impanated
» impanation
» impanel
» imparadise

English Dictionary

impanate adjective. [ɪm'peɪnǝt] M16.
[medieval Latin impanatus pa. pple of impanare, formed as IM-¹ + panis bread: see -ATE².]
Christian Church. Of the body and blood of Christ: present in the bread (and wine) after consecration.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲