دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی impark )

impark

تلفظ آنلاین

impark verb trans. [ɪm'pɑ:k]

در محوطه نگاه داشتن، در آغل نگاهداشتن، در پارک یا جنگل محصور کردن

impark (to) :

معماری: با چینه محصور کردن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» impark
» imparlance
» impart
» impartation
» impartial

English Dictionary

impark verb trans. [ɪm'pɑ:k] LME.
[Anglo-Norman enparker, Old French emparquer (Anglo-Latin imparcare), formed as EM-¹, IM-¹ + parc PARK noun.]
1. Enclose (animals) in a park. LME.

2. Enclose (land) for a park; fence in. LME.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲