دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی inconformity )

inconformity

تلفظ آنلاین

inconformity noun. [ɪnkǝn'fɔ:mɪti] arch.

نابرابری، عدم مطابقت، عدم موافقت، عدم سنخیت

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» inconformity
» incongruence
» incongruent
» incongruent melting
» incongruity

English Dictionary

inconformity noun. [ɪnkǝn'fɔ:mɪti] arch. L16.
[from IN-³ + CONFORMITY.]
1. Refusal or omission to conform (to, with); nonconformity. L16.

2. Dissimilarity, incongruity; lack of conformity (to, with). E17.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲