دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی minter )

minter

minter noun. ['mɪntǝ]

نعناع

شیرینی معطر با نعناع، نو، بکر، ضرابخانه، سکه زنی، ضرب سکه، سکه زدن، اختراع کردن، ساختن، جعل کردن، (گیاه شناسی). حقوقی: سکه زدن، بازرگانی: محل ضرب سکه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» minter
» minterm
» minting it
» minton
» minty

English Dictionary

minter noun. ['mɪntǝ]
[Old English mynetere = Old Saxon muniteri (Middle Dutch, Dutch munter), Old High German munizzāri, from late Latin monetarius, from moneta: see MONEY noun, -ARY¹.]
1. A money-changer. OE-ME.

2. A person who coins or stamps money. OE.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲