
rested



rest‧ed /ˈrestəd, ˈrestɪd/ adjective [not before noun]
rest :الباقی
سه پایه، بالشتک، مقر، پایه، تکیه گاه، نشیمنگاه، آسایش، محل استراحت، آسودن، استراحت کردن، آرمیدن، تجدید قوا، کردن، تکیه دادن، متکی بودن، الباقی، نتیجه، بقایا، سایرین، دیگران، باقیمانده، مهندسی: استراحت، معماری: باقیمانده، روانشناسی: استراحت، علوم هوایی: سکون، نظامی: توقف، فرمان آزاد