sortal

تلفظ آنلاین

sortal adjective & noun. ['sɔ:t(ǝ)l]

sort :
نوع، دسته بندی کردن
جور کردن، دسته کردن، طبقه بندی کردن، قسم، نوع، گونه، طور، طبقه، رقم، جور کردن، سوا کردن، دسته دسته کردن، جور درآمدن، پیوستن، دمساز شدن، مهندسی: نوع، کامپیوتر: فرمانSORT
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
sortal adjective & noun. ['sɔ:t(ǝ)l] L17.
[from SORT noun2 + -AL1.]
Philosophy.
A. adjective. Designating a generic term classifying a thing as being of a particular kind. L17.
b. noun. A sortal term. L20.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.