دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی synchronicity )

synchronicity

تلفظ آنلاین

syn‧chro‧ni‧city /ˌsɪŋkrəˈnɪsəti, ˌsɪŋkrəˈnɪsɪti/ noun [uncountable]

روانشناسی: همزمانی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» synchronicity
» synchronise
» synchronism
» synchronistic
» synchronization

English Dictionary

syn‧chro‧ni‧city /ˌsɪŋkrəˈnɪsəti, ˌsɪŋkrəˈnɪsɪti/ noun [uncountable]
when two or more events happen at the same time or place and seem to be connected in some way

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲