دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی tensioner )

tensioner

tensioner noun. ['tɛnʃ(ǝ)nǝ]

تنش؛ گرفتگی (عضلات)

کشش، امتداد، تمدد، قوه انبساط، سفتی، بحران، تحت فشار قرار دادن، کشمکش، مهندسی: امتداد، عمران: کشش، معماری: تنش، روانشناسی: تنش، زیست شناسی: کشش، بازرگانی: تنش، ورزش: کشش، علوم هوایی: کشش، نظامی: قدرت، علوم دریایی: کشش

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» tensioner
» tensionless
» tensity
» tensive
» tensometer

English Dictionary

tensioner noun. ['tɛnʃ(ǝ)nǝ] M20.
[from TENSION + -ER¹.]
A device for applying tension to cables, pipelines, etc.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲